اینجا قشنگه .. زیادی قشنگه خاطره ۲
یادم نمیاد چند سالم بود..۱۰؟...۹؟....
رفتبم به حایی به اسم باداب سورت تو نزدیکی های کیاسر..
با پزکان از کوه مر میچ و خمی بالا رفتیم..
اونجا یه چشمه بلند بود..
اما ..
کل کیفش تو جیغ زدن اون دختر شال قرمزی بود
که با شجاعت تو عقب پیکان وایستاده بود و دستاشو بالا میبرد و جیغ میزد
اینجا قشنگه
زیادی قشنگه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی