وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

دمنتوررررر دمنتووورررر وای خدا اینجا هم دمنتورررر؟

امروز روز مضخرف و گندی داشتم و اصلا هم حوصله ندارم😪 آدم رو مخ که معرف حضورتون هست؟ ایشون برای من حکم بهار به توان ۱۲۳۴۵۶۷۸۸ رو داره🙁😪😪 الانم تو یه کلاسی هستم که میشه گفت مهد کودک گلهای فرزانگان 😪😪 بخدا خسته شدم به ولله خسته شدم از لوس بازیای اینا (آدم رو مخ کلاس اول و دومو جهشی خونده و بنابراین کوچکترین فرد کلاس ماست ) از بس کلاسمون بوی بچگی میده  سر کلاس عربی داره قواعد رو درس میده این داره نانای اکبر و کبری میخونه  عقل هم خدا بهش نداده اصلا (سهمیه اش به این نرسیده دیر رفته) مثل کنه میمونه 🙁🙁😏 کلا ببینه هرجا هستم میاد شروع به وراجی میکنه😪😪 خلاصه سرم درد میکنه خدایا منو از شر این بچه مهد کودکی ...
4 مهر 1401

با نبودنت

تازه اول لطف خدا بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ خوشبختی توجهش به ما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ تازه اول زدودن گرد غریبی از روی همه خاطره ها بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ بعد از این همه رنج و عذاب چند ساله تازه اول درد و دل من و شما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ با نبودنت، با نبودنت حال باغچه پریشونه گل روشو بر می گردونه هیچ آرزویی تو دلم یه صبح تا شب نمی مونه با نبودنت، با نبودنت غم تو صدای بارونه قناری خوب نمی خونه کسی تا تنها نباشه حال منو نمی دونه نمی دونه، نمی دونه تازه اول لطف خدا بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ خوشبختی توجهش به ما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ با نبودنت، با نبودنت حال باغچه پریشونه گل روشو بر می گردونه هیچ آرزویی تو دل...
30 تير 1401

سلام

سلام به وبلاگی که نمیتونم نظراتمو جواب بدم:/ چطوری؟ راستی ؟ فاز جدید من مشخص شد  گویندکی کتاب صوتی :)
23 تير 1401

گیر کردن اینجانب پشت مبل

امتحان شیمی و نازنین

سلام به همه  وی از مدرسه است همراه با دوستش نازنین که در زیر سایه کتابش بسر برده روی نیمکت نشسته است😂 چیشد؟ هیچی پستم نیمه تموم شد چون خیارشور خان گوشیمو به معاون لو داد😐 یه سوال کسی منو میشناسه😂
9 خرداد 1401

فرغون سواری در مدرسه

بچه های مدرسه ما  پریروز تو مدرسه دوچرخه ی بچه ی سرایدار رو برداشته بودن عین مهد کودکیا بازی میکردن دختره(۵ سالشه) در اومد از خونشون به اینا پوکر نگاشون میکرد😐 بعد یکی از بچه های همون کلاس اومد دوچرخه رو برد یه دور خودش سوار شد بعد بچه سرایدار رو سوار کرد تا خونشون بردش  بعد اینا کم نیوردن فرغون پیدا کردن فرغون سواری 😐 امروز دوباره بعد آزمون هماهنگ من رفتم بهشون گفتم بیایید منو سواری بدید 🤣🤝🏻 اینام کله شق دوباره فرغون آوردن بعد تو مدرسه سواری میدادن (مشاورمون امروز جای مدیر و معاون بود به تنگ و توبه اومد) اینا رو دید از بلندگو گفت فرغون سواری خوش میگذره ؟ بزارید سر جاش 🤣 اینام یکی دوبار...
20 ارديبهشت 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد