نام من....
نام من عشق است آیــا میشناسیدم؟ زخمیام -زخمی سراپا- میشناسیدم؟ بـــا شما طیکـــــردهام راه درازی را خسته هستم -خسته- آیا میشناسیدم؟ راه ششصدســالهای از دفتر "حــافظ " تا غزلهای شما، ها! میشناسیدم؟ این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیدهاست من همان خورشیدم اما، میشناسیدم پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، میشناسیدم میشناسد چشمهایم چهرههاتان را همچنانی که شماها میشناسیدم اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا!، میشناسیدم! من همان دریای...
نویسنده :
سایه
15:23