وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

محرمه..بیایید دعا کنیم

حتی اگه روضه هم نرفتید ته دلتون به امام حسین حرفاتونو بگید و دعا هاتونو بگید ..امام حسین همیشه هوای ما رو داره و برای ما دعا میکنه... از همینجا میگم یک دور یاداوری بشه ...  برای مریضایی که منتظر یک معجزه اند  برای بیمارایی که توان ادامه دادن چه از نظر مالی و چه از نظر روحی  برای کسانی که منتظر صدای یک بچه  برای کسانی که تنهان  برای کسانی که خسته اند  برای نیازمندانی که منتظرند  برای کنکوری های نگران و منتظر  برای مردم خوزستان  برای هر کسی که منتظره  و. برای خانواده هامون.. و برای همدیگه ! برای پانیسا برای سانا که کنکوریه برای هلن  ...
28 تير 1402

سایه حرف دارد

سایه حرف ها دارد ، در مقابل او دفتریست ..اما میل به در اینجا ماندن دارد  سایه تنها نیست خدا را دارد ... خدا داشتن یعنی همه را باهم داری ....مهر ، محبت ، صفا ، صمیمیت ، خلوص و عشق واقعی  حسن خدا داشتن در این است که این حس مالکیت نسبت به عشق او چنان قوی است که میخواهی به یکباره همه را به نزد او ببری و به انها بگویی معشوق زمینی و اسمانی و ملکوتی و هرچه در ذهن و دل می پنداشتید.. من برایتان والاتر ، پاکیزه تر ، مهر افزون تر و خالص تر و یکدل و یکرنگ تر از آن یافته ام.. او سالها بود مرا داشته بود ..پیش از زمینی بودنم و من سالهاست او را نداشتم .. بعد از زمینی شدنم .. او برایم  معشوق نبود ، عاشق بود..که پابه پای من ماند&n...
15 تير 1402

من صحبت میکنم.

به نام ایزد یکتا هستی بخش  نیکی کنیم و نیکی را پاس بداریم و نیک زندگی کنیم و نیک نام باشیم و نام دیگران را نیک بداریم و نیک زندگانی کنیم تا آنجا که به مرگ برویم و نیک نام به خواب ابدی برویم .. این سخنی است که شما را بدآن سفارش میکنم بانو سایه هستم  احوال شما ؟ روز و روزگاراتان شاد و بر وفق مراد و ایام به کام و شیرینی اش به جان  بنده ۲۴ تعطیل و انشاالله در آینده سیر مفصل و کامل ایام امتحانات به شرح داده  و نیم نمره فیزیکی ماجرای من و مهنا است را کامل تعریف خواهم کرد. بدرود و در پناه ایزد توانگر یکتا به شادی و خوشی
28 خرداد 1402

آتشی

آتشی در سینه دارم جاودانی عمر من مرگی است نامش زندگانی رحمتی کن کز غمت جان می‌سپارم بیش از این من طاقت هجران ندارم کی نهی بر سرم پای ای پری، از وفاداری؟ شد تمام اشک من بس در غمت، کرده‌ام زاری نوگلی زیبا بود حُسن و جوانی عطر آن گل رحمت است و مهربانی ناپسندیده بود دل شکستن رشتهٔ الفت و یاری گسستن کی کنی ای پری، ترک ستمگری نیز، فکنی نظری آخر به چشم ژاله‌بارم گرچه ناز دلبران دل تازه دارد ناز هم معبود من اندازه دارد هیچ دگر ترحمی نمی‌کنی بر حال زارم جز دمی که بگذرد از چاره کارم دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اما ...
9 فروردين 1402

امیر مومنان ما

رخ بنهید به کعبه  باز شد در بهشت  امد کسی که میکند عدل خدا را در زمین اجرا  و تنها کسی است که  در میان انهمه درد و رنج  همواره یاور والای پیامبر است دست میکشد بر سر  یتیمان مدینه  در مقابل ظلم  نمی ایستد  آنقدر عاشق خداست و حتی در شب وصالش به بهشت و رستگاری هم  در نماز است  آری او علیست  مرهم دردش یک چاه است اما او مانند ستون ایستاده  دشنمان همه بنگرید  علی خانه نشین نمیشود  علی شبانه میرود خانه یتیمان  ای علی خواسته هایمان از به خدا بگو  صدای تو رسا تر است و دستگیرا تر ای علی&nbs...
15 بهمن 1401

روز ....🙂

۳ ..۲...۱ ...اهم اهم اینجانب خانم سایه هستم بعد یکهفته قطعی نت

نتمون رو ظاهرا حجمش تموم شده بود و پرداخت نکردیم قطع کردن 😶 اولا ! عینکی شدم ، نمره یک چشمم ۱ و اونیکی ۰ از چهارشنبه دارم تمرین کار با عینک میکنم و امروز دیگه رسما بهش عادت کردم حتی الان بدون عینک انگار یچیزیم کمه😂 دوما ! درسامون یک عالمه تغییر عجیب و غریب داشت که دیگه سرم درد گرفت  ولی از ته ته ته دلم خوشحالم که دبیرمون برنشت سرجاش و اون دبیره نیومد🙂(البته هنوز دبیر فیزیکمون همون خانمه) سوم! اینروزا بدون نی نی وبلاگ خیلی غریبی و دلتنگی میکردم چون اینجا تنها مرهم من بود🥲 چهارم دارم روی تلقین و اثراتش تحقیق میکنم🙂 مدرسه امروز بهمون یه فلش ۳۲ گیگ داد راستی...  خیلی خوشحالم برگشتم🙂🙂 پ.ن ...
9 مهر 1401

مسافرت به ساری

سلام! دیروز ظهر اومدیم ساری الان هم روز اولیه که اینجاییم! امروز رفتمدریا همینطور جلو میرفتم که یهو زیر پام خالی شد ، هرچه تقلا کردم ، به موج ها حتی چنگ زدم که نیوفتم ، ولی ....کلا موش ابکشیده شدم ، سوسن خانم (اسم مستعار غارتگر)بنده رو با شن و...مورد فیص قرار داد 😒🤣🤣💔💔🥲 بابامم هم رفت موتور چهار چرخ سوار شد (منم میرم😒😂) الانم اومدیم و قراره عصر با سوسن خانم دوباره گشت بزنم * *خاطره دیروز : دیروز بعد ناهار همه خوابیدن منم با سوسن مهربانم رفتیم بیرون (تو شهرک بودیم) میگفت گمم نکنی و همراهمم میومد 😐😐❤️ رفتیم پارک سوار تاب شدیم و کلی خرابکاری دیگه... و برگشتیم🙂❤️ راستی ، امیدوارم یاس جونم خوب بشه❤️❤️❤️ ...
12 مرداد 1401

به این هنرمند خسته نباشید نمیگویید؟

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد