خدا
دیشب با خدا دعوایم شد با هم قهر کردیم فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد یک گوشه نشسته بودم و چند قطره اشک ریختم و خوابم برد فردا مادرم گفت : نمیدانی دیشب تا صبح چه بارانی می آمد.... ...
نویسنده :
سایه
19:42