شعر سهراب سپهری
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی _ چه قدر هم تنها! _ خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی. _ دچار یعنی _ عاشق. _ و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد. _ چه فکر نازک غمناکی! _ و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است. و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست. _ خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آنهاست. _ نه، وصل ممکن نیست، همیشه فاصله ای هست. اگر چه منحنی آب بالش خوبی است برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر، همیشه فاصله ای هست. دچار باید بود ...