وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

اتفاقات اخیر

1401/1/24 14:10
نویسنده : سایه
176 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوبید؟

اینروزها تمرین صبر و مقاومته ولی از نظر من اصلا اینطور نیست 

چشمام داره میسوزه از بی خوابی😩

از روز دوشنبه شروع کنم ....

امتحانات شروع شده بود ... ساعت آخر والیبال بازی کردیم موقع یار کشی من قهر کردم رفتم😐💔خودم از حرکتی که زدم خندم گرفت😐

باز اومدم رفتم گروه آرمیتا اینا که قوی تریم ..

باز مثل همیشه کلاس دیگه هم اومدن (دبیرشون نیومده بود )

یکی از حرفه ای هاشون میخواست بیاد تو گروه ما که دبیرمون نزاشت😐💔 گفت تو بری اون یکیا هیچ شانسی ندارند 💔💔🥲

ولی اون کوتاه نیومد دوست دیگشو آورد گروه ما 🙂

من مثل همیشه کج میزدم 😂 کلی بهتر از عتیقه خان بود (یکی از بچه های اون گروه که اصلا بازیش یه فیلم طنزه)

هر بار زدم برنده شدیم😂😂

بعد یبارم زدم افتاد توی دست یکی از اونا دعوا شروع شد که اونا میگفتن یار ما حواسش نبوده ... الان دیگه ۲۵ ، ۲۵ ایم تا دوشنبه ی دیگه که گیم نهایی بکنیم

سه شنبه تئاتر داشتیم عالی بوددد (یکی از هنکلاسی ها جوری گریم کرده بود فکر کردم عمو حسن مامانم اومده بود مدرسه🙄🙄😂)

اونیکی مون شده بود زنش آقا اینقدر بامزه بود که هنوز میگم ترنم اون ادا  هات منو کشته 😂😂😂

شورانگیزم نقش ننه بزرگ بچه ها و مادر شوهر داشت با عینک ترنم🙄😂💔

گفتم از شورانگیز 

شورانگیز ما یه علاقه ی عجیب داره ! اونم چی ؟ به کل کشیدن 🙄🙄

برخلاف عتیقه جان که دائما آخر های کلاس پیشنهاد میده بریم با دبیر یه دست والیبال بزنیم ، ایشون وقتی کلاس خسته کننده میشه میگه :

_خانم ... شما خیلی خوبید ... واس همین من میخوام واستون کل بکشم ..

دیگه آنروز دبیر ریاضی تا اومد بگه گفت :

_شورانگیز برو تو عروسی کل بکش کلاس من عروسی نیست😂🙄

دبیر ریاضیمون خانمه و فوق العاده سخت گیر !

دیروز اومد گفت حتی اگه نمره کامل بیارید من کم میدم !

دوست دادم دعواتون کنن😳

اصلا کیف میکنم😳😳

گفتم خانم .... اونوقت سکته میکنیم قلبمون وای میسته😂

گفت دوست دادم وایسته 🙄

منم گفتم مگه مردم آزاری🙄😂😂😂🙄😦😦🥲

دیگه گفت الکی گفتم بشناسمتون که شناختمتون و کلی صحبت و پاشد و گفت :

_با تمام این صحبت ها بازم نمره کم میکنم😐💔

بجه ها که میگن یواشکی رفته پا تخته خندیده ولی من که ندیدم🤦🏻‍♀️

چهارشنبه یعنی امروز یادم رفته عربی بخونم 

و تمام ساعات استراحت اول رو تو کتابخونه بودم درس بخونم🤦🏻‍♀️

ساعت دوم بازم رفتم سپردم زنگ خورد صدا بزنید اومدم دیدم کلاسا خالیه😦💔

دیدم دبیر فیزیک ، زیست ، عربی ، معاون پرورشی و دبیر ورزش میخوان با اون کلاسی که آنروز اومدن تو تیم ما بازی کنن😦😦💔

منم دیدم یک از بچه های اونا تو تیم معلماست 

به دبیر فیزیکمون گفتم خانم چون شما به ما نمره کم دادی ما تشویقتون نمیکنیم (اميدوارم موقع نمره دادن یادش نیاد)

دیگه به هر حال شروع شد توپ افتادم به سمت من منم فرصت طلب کج انداختم تو زمین تیم مقابل (من طرفدار معلما بودم)

همکلاسیام گفتم باز تو کج زدی آبرو کلاس رفت😦🤦🏻‍♀️😐💔💔😂

دیگه هیچی 🙂🙂 دبیر فیزیک کج میزد برعکس میرفت😂😂😂😂🤣🤣بقیه هم میخندیدن میگفتن خانم هر عمل یه عکس العمل داره شتاب جاذبههه پتانسیل😂😂😂💔💔(حال معلمو خریدارم)

دیگه هیچی راند اول تیم بچه ها بردن ، تیم دوم یادمه معلم زیست با رشوه ای ۰.۲۵ ارفاق به داور  ۲ امتیاز گرفت ولی  بازم کم شد که من اومدم ، معاونمون منو انداخت عقب که خانم ناظم اومد😦😳😳

چنان سرویس میزد به عمرم ندیده بودم😦😦

همه :😦

دبیر عربی توپ نزدیکش میشد در میرفت🤣🤣💔😳

اون رفت من جاش اومدم ، راند دو دبیر فیزیک دوتا زد جفتش رفت تو کله ی بچه های تماشا چی😳😳💔🤣🤣🤣

یکیم رفت مدرسه ابتدایی بغلی😳

من رفتم یکی دیگه آوردم ، اونیکی رفت تو خونه سرایدار که یکی از بچه ها به طور محسوسی پرید بالا رفت آورد همه میخندیدن میگفتن صحنه بد آموزی داشت🤣🤣❤👌🏻

دیگه ۲۵ ۲۵ راند دو شد که من جوگیر به خانم زیست گفتم بزن قدشش😂(اونم زد)

از رو نرفتم رفتم به خانم فیزیکم گفتم بزن قدششش😂😂دستمم آوردم جلو😳 که خندید رفت 😂👌🏻🥲💔

خانم زیست گفت ۳۵ ساله که بودم کاپیتان تیم بودم 🥲‌

پسندها (2)

نظرات (1)

ورود به نی نی وبلاگ

ارسال نظر در این پست تنها برای نی نی وبلاگیها مجاز می باشد، بدین منظور لطفا ابتدا وارد منوی کاربری خود در نی نی وبلاگ شوید.

24 فروردین 01 14:23
با روزه بودن ورزش هم میکنی؟😐
سایه
پاسخ
چرا نشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد