مهنا
ناصحم گفت
میفکن بر صف رندان نظری بهتر از این بر در میکده می کن گذری بهتر از این در حق من لبت این لطف که میفرماید سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید گو در این کار بفرما نظری بهتر از این ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم مادر دهر ندارد پسری بهتر از این من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
روزه سکوت به افطار کشید
بابا بیایید حرف بزنیم من و پانیسا پوکیدیم از بی حرفی😑😑💔
شعر و متن جدید سایه
نه برف بود و نه باران تو بودی و هجران و دردی بی پایان از فرط این هجران چون سوگ بی پایان نشسته ام بی امان به راهی بی پایان بی تو می نگرم و تو انقدر از صبوری من درس بی وفایی گرفته ای که که هجرانت را سالهاست پایانی نیست به چه فخر می فروشی و به چه می نازیدم ما هردو از تبار دردیم اما قبیله تو رو به بی وفایی گذاشته و قبیله من نان هرشبش را با خون دلی از جنس جنون امیخته.. هجر می کنی و درد قافله ات را به جان میخرم تا بخندی و گمان کنم تقدیر کمی خوشی برایمان خواسته...
جامی
جام از می مغانه و راه از بهار نیست با هرجا که مینگرم جز تو یار نیست.. هدیه به جامی و کتاب بهارستان..
نویسنده :
سایه
21:38
پست مخصوصممون😊☺️☺️
سایه قول میدهد برگردد و مثل سابق برای همگان روح انگیز و نوید بخش و شورانگیز باشد
باز شوق یوسفم دامن گرفت...سالروز درگذشت هوشنگ ابتهاج
درست در یکسال پیش در چنین روزی سایه از میان جمع عاشقان فانی خویش به سوی عاشق ابدیش شتافت و بر دل ما چیزی جز آتش حسرت و اندوه و آه بر جای نگذاشت... ✔️دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه ی کتاب "آینه در آینه" که برگزیده شعر سایه به انتخاب خود استاد است، می نویسند: از دیرباز با شعر سایه انس و الفت داشته ام و نمیدانم چه گونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگی های زندگی من در این سال ها بوده است. 👈۱۹ مرداد، سالروز درگذشت هوشنگ ابتهاج(سایه) ...