وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

در نظر بازی ما _ حضرت حافظ

1402/3/31 13:19
نویسنده : سایه
64 بازدید
اشتراک گذاری

در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند

من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

جلوه‌گاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست

ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

عهد ما با لبِ شیرین‌دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم

آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند

وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد

که در آن آینه صاحب‌نظران حیرانند

لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ

عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند

مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند

گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد

عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند

زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟

دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند

گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان

بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

اسرا
31 خرداد 02 14:59
هرچند نفهمیدم راجع به چیه شعرش
ولی شعر قشنگی بود
سایه
پاسخ
به ترتیب 
۱_عاقلان بی خبر از عشق و معرفت که ما عاشقان را نمی شناسند و از راهیابی به وادی عشق و رندی معذورند، از فضیلت نظر بازی ما اطلاعی ندارند و سرگشته و حیرانند، من همین عاشقی هستم که نشان دادم و دیگران هر چه می خواهند بگویند و راجع به من فکر کنند. 2.عاقلان چنین می اندیشند که عقل، مرکز عالم و نقطه ی دایره ی امکان است، در حالی که از دیدگاه عاشقان، عشق، مرکز عالم است و عاقلان در جهان حیران و سرگردانند و به حقیقت نرسیده اند. 3.تنها چشم من جایگاه تجلّی رخ زیبا و دلربای معشوق نیست، بلکه ماه و خورشید هم جلوه گاه جمال بی مثال او می باشند.نه تنها من بلکه سراسر عالم وجود، غلام و بنده ی معشوق و آینه ی وجودشان مرکز تجلّی یار است. 4.خداوند، روز اول هستی میان ما و معشوقان شیرین لب شیرین سخن، پیمانی جاوید و ابدی بست:ما پیوسته دل بسته و گرفتار آنها هستیم و آن زیبارویان هم صاحب و سرور ما هستند. 5.تهیدستانی هستیم که به امید و آرزوی نوشیدن شراب و شنیدن آواز نغمه سرایان روزگار می گذرانیم و چیزی جز یک لباس پشمین صوفیانه که تمام هستی ما را تشکیل می دهد، نداریم.وای به روزی که می فروش این خرقه را به گرو نگیرد و ما از باده نوشی محروم شویم. 6.جایی که عارفان از مشاهده ی آینه ی خورشید ازلی، عاجز و پریشانند، یعنی تاب تحمل درک حقایق عالم معنا را ندارند، خفاش روز کور که ناتوان از دیدن خورشید است، هرگز نمی تواند به وصال او برسد.حقایق را نمی توان به بی خبران و کوردلان بی بصیرت گفت. 7.ادعای بیجای عشق داشتن و آنگاه به دنبال آن از معشوق گله و شکایت داشتن؟ احسنت بر این لاف و ادّعای دروغ!چنین عاشقان لاف زن فقط مستحق فراق و دوری از یار می باشند و بس. 8.من عاشق و مست چگونه می توانم پاک و نجیب باشم؟ مگر این که چشم سیاه تو که در عین مستی، پوشیده و پنهان و پاک است، این شیوه را به من بیاموزد، و گرنه این کار از عهده ی هر کس بر نمی آید. 9.اگر بوی خوش تو همراه با نسیم به کاخ ارواح مطهر که همان بهشت است، برسد، عقل و جان هم تمام هستی خود را نثار قدم تو می کنند و عاشق و دلباخاته ی تو می شوند. 10.زاهد، عشق و رندی حافظ را درک نمی کند و به سرزنش عاشقان می پردازد و همیشه از آنها دوری می کند.من به این کار او اهمیتی نمی دهم؛ چرا که شیطان از مردمی که قرآن می خوانند، می گریزند و دور می شوند. 11.اگر ساقیان زیباروی میخانه از اندیشه ی ریاکارانه ما آگاهی یابند، ممکن است بعد از این خرقه ی هیچ صوفی را به گرو نپذیرند و به آنها شراب ندهند.


این تفسیر نتی اش هست خواستی خودم تعبیر کنم بگو عصر پست بزارم همه بخونن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد