در ثنای خدای متعال همین و بس
ای نوازنده دل های نژند.
.کردم از جیب نظر تا دامن..
دیدم آن مهر بزرگ تو بلند..
تو عجب داده ای از مهر مرا
تو بزرگ خوانده ای از عشق مرا
من صدایت میزنم هردم ترا
تو نگاهی میکنی پر معنا
دل من طاقت قهرت نبود
تو مگردان نگه از روی مرا
تو صدایم بکنی گوش کنم
غم هر دل که فراموش کنم
واگر درد سراغم اید
ذکر تو درد ز من میکاهد
واگر غم به سبویم بخورد
می عشقت تو خرابش بکند
ساقیان در کف عشق تو چه مدهوش شدند
تا کجا درگه تو عارف مدهوش کند
می تو کرده مرا مست سبویم نبود
جای کافی ز برای می و مستر دگر
همه کافی بخورم جامه مستی ز شراب
چون که تو داده ای از عشق شرابی به لبم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی