تو عزیزی
آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع
حیفم آید که تو را دست خدا هم بسپارم
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
آنقدر مومن و پاکی که به هنگام نماز
می برم سوی تو ای کعبه دل دست نیاز
آنقدر مومن و پاکی که به هنگام نماز
می برم سوی تو ای کعبه دل دست نیاز
تو نیازی تو نیازی تو به شیرینی رازی واسه من
تو که مقصد قنوتی تو نمازی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
قصه حسن تو در هیچ کتابی نبود
مستی چشم تو در هیچ شرابی نبود
در ره عشق تو از دادن جان باکم نیست
به از این در ره عشق تو صوابی نبود
تو صفایی تو وفایی با صفاتر از صفایی واسه من
تو عبادتی تو نوری تو خدایی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
آنقدر مومن و پاکی که به هنگام نماز
می برم سوی تو ای کعبه دل دست نیاز
آنقدر مومن و پاکی که به هنگام نماز
می برم سوی تو ای کعبه دل دست نیاز
تو نیازی تو نیازی تو به شیرینی رازی واسه من
تو که مقصد قنوتی تو نمازی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من
توی زندگی عزیزم همه چیزی واسه من
توعزیزی توعزیزی توعزیزترین عزیزی واسه من