وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

روزهای گاهی سپید ، گاهی سیاه برای من پارت ۲۲

1401/5/4 16:42
نویسنده : سایه
253 بازدید
اشتراک گذاری

جو با ناراحتی رفتن سایه را نظاره کرد و گفت :

-مگه من چیکارش کردم؟(نویسنده : هیچکارش نکردی فقط پریدی روش و میزش افتاد روش همین !)

سایه با خشونت در اتاقش را باز کرد و خودش را روی کاناپه انداخت..

توی دلش گفت :

_یاغی گری های جو حتی الانم که بزرگ شده ، تموم شدنی نیست..

باز هم خداروشکر فعلا از دست کتی در امانم!

در همین حین صدای درس خواندن کتی در راهرو ها پیچید..

حوصله نداشت ، جشن نامزدی برادرش نزدیک بود ، به خودش قول داده بود برای جشن نامزدی برادرش خود را ۱ ماه قبل برساند اما حالا اینروزها حتی دلش نمیخواست از اتاقش بیرون برود..

پسندها (3)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد