چهارمین ماهگرد وبمو اتفاقات اخیر دل پر من از مهر ماهی که میگذره
از خستگی دادم جون میدم زیر کوله باری از تکالیف هوای پاییز اصلا جالب نیست نه بارونی و سرمایی حدود ۵ دقیقه دیگه باید برم سر کلاس ویولن تکالیف زیاده یادم میاد از روزای قشنگی که قدرشونو ندونستم و حالا باید حسرت بخورم خسته شدم و کم آوردم نی نی وبلاگ روزنوشتی که کم کم باید باهاش خداحافظی کنم دلم میخواد برم شمال.... دوباره عطر خنده هام همه جارو پر کنه ولی.... لبخندم پست ماسک محو شده برای خودم : G عزیزم زندگی سراسر مشکلاته و تو هنوز اول راهی خودتو نباز..... کتاب های درسی جای کتاب های داستان و رمانای عزیزمو گرفتن. دلم میخواد با خیال راحت یک شاخه گل به دست بگیرم و برم ...... یاد س...
نویسنده :
سایه
18:23
دردل , به وقت ناراحتیام , به وقت خدا , به وقت حال خوب , پاییز قشنگ من☁️🌥🍂🍂🍁🍁 , ویلون تایم , حال خوب , متن های قشنگ قشنگ , به وقت متن , دلتنگی , لذت ببریم , سخنی_با_خوانندگان , خوبی های تو , دلنوشته , پدربزرگی که فرشته بود.. , مخصوص دوستانم , عطر خدا , یک صحبت کوتاه , اندر احوالات من , کمی انرژی مثبت , انرژی مثبت