سایه حرف دارد
سایه حرف ها دارد ، در مقابل او دفتریست ..اما میل به در اینجا ماندن دارد سایه تنها نیست خدا را دارد ... خدا داشتن یعنی همه را باهم داری ....مهر ، محبت ، صفا ، صمیمیت ، خلوص و عشق واقعی حسن خدا داشتن در این است که این حس مالکیت نسبت به عشق او چنان قوی است که میخواهی به یکباره همه را به نزد او ببری و به انها بگویی معشوق زمینی و اسمانی و ملکوتی و هرچه در ذهن و دل می پنداشتید.. من برایتان والاتر ، پاکیزه تر ، مهر افزون تر و خالص تر و یکدل و یکرنگ تر از آن یافته ام.. او سالها بود مرا داشته بود ..پیش از زمینی بودنم و من سالهاست او را نداشتم .. بعد از زمینی شدنم .. او برایم معشوق نبود ، عاشق بود..که پابه پای من ماند&n...
نویسنده :
سایه
0:43
دردل , عطر خدا , امام زمان🍃 , متن های قشنگ قشنگ , حال خوب , به وقت حال خوب , به وقت خدا , فوران احساسات 🌸 , دل نوشت طلوع , سایه نوشت✍🏻✍🏻 , تابستان زیبا 1402 , سخنی_با_خوانندگان , لذت ببریم , دلتنگی , مدرسه ای سرشار از موفقیت های پیاپی و سخت کوشی های من در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳🙃🙂🌸🌸😊❤️ , خوبی های تو , دلنوشته , اندر احوالات من , یک صحبت کوتاه , مناجات با خدا , راه و چاره های زندگی
آتشی
آتشی در سینه دارم جاودانی عمر من مرگی است نامش زندگانی رحمتی کن کز غمت جان میسپارم بیش از این من طاقت هجران ندارم کی نهی بر سرم پای ای پری، از وفاداری؟ شد تمام اشک من بس در غمت، کردهام زاری نوگلی زیبا بود حُسن و جوانی عطر آن گل رحمت است و مهربانی ناپسندیده بود دل شکستن رشتهٔ الفت و یاری گسستن کی کنی ای پری، ترک ستمگری نیز، فکنی نظری آخر به چشم ژالهبارم گرچه ناز دلبران دل تازه دارد ناز هم معبود من اندازه دارد هیچ دگر ترحمی نمیکنی بر حال زارم جز دمی که بگذرد از چاره کارم دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اما ...
نویسنده :
سایه
17:18
روز ....🙂
این مطلب رمز دارد
نویسنده :
سایه
13:04
تفریح خوب , به وقت متن , متن های قشنگ قشنگ , حال خوب , به وقت حال خوب , روزهای سپید من ۲ , فوران احساسات 🌸 , بهار نوشکفته🌸🌱 , من نوه ی پدربزرگم🌱 , ویلون تایم , خاطرات✍🏻 , لذت ببریم , چگونه از همه فرصت های به وجود آمده به خوبی استفاده کنیم و لذت ببریم , سخنی_با_خوانندگان , مود سایه , مدرسه ۱۴۰۱🦊🐱 , پاییز زیبا_روزهای سخت کوشی🌝🦊🍁🍂 , موفقیتهای کوچیکی که ضمیمه افتخارات بزرگیه🙂🙂 , اندر احوالات من , دست خط های ماندگار از من✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻 , شعر نوشت از خویش✍️🏻✍️🏻✍️🏻✍️🏻✍️🏻😊
روزای عجیبی که روز به روز خوب و بهتر میشن!
این روزها خیلی عجیب شده .. خداردشکر من بهتر شدم ، الحمدلله اوضاع رو به رواله و دوباره همون جو دوستی بین ماها برقرار شده ! من و مادام (لقبشه😂) رابطمون خوب شده کم کم درسامو دارم بهتر میخونم دیگه کمتر کسیه که اذیت کنه ، باهم میخندیم ، باهم غصه میخوریم و با هم لذت میبریم ! امروز عربی نداشتیم ، والیبال بازی کردیم و من تا تونستم جیغ زدم ! اسممو برای تک نوازان مدرسه نوشتند ! مادربزرگم خونمونه و قراره برم والیبال دیروز هم کلی دوچرخه سواری بعد از ظهری کردم(خیلی خوب بود) تسلطم روی نت نوازیم بیشتر شده🙃🙃 خدایا اینو میدونم که میبینی بدون بابت تک تک لحظات اینروزها ازت اونقدر ممنونم که حد نداره از ته...
نویسنده :
سایه
12:52
چطور انسان باشیم؟
چطور انسان باشیم؟ 1. روی رفتارهای منفی کار کنید آیا رفتاری دارید که آن را دوست نداشته باشید؟ زمانی که آگاهی بیشتری از خودتان پیدا کنید، یعنی اولین مرحله برای یادگیری رفتارهای مثبت و بهتر شدن در زندگی را آموخته اید. آیا تا به حال آرزو داشتید که به یک فرد متفاوتی در زندگی تبدیل می شدید؟ هیچ کس انسان عالی و کاملی نیست. پس باید یاد بگیرید که خودتان را بشناسید، جنبه های منفی را شناسایی کنید و یاد بگیرید که آن ها را به یک رفتار مثبت تبدیل کنید. 2. ایده آل خود را شناسایی کنید فقط تصور کنید که تصویر ایده آل از خودتان در ذهنتان چیست. سپس تمامی ویژگی هایی که در ذهنتان است را روی کاغذ بنویسید و شروع کنید آن را در خودتان اجرا کنی...
نویسنده :
سایه
22:17
آهنگ و آهنگ و آهنگ و کمی کتاب
این روزها دائما یا اپرا گوش میدهم یا تصنیف و غرق میشوم غرق... در خاطرات زندگی هایی که سالهاست رنگ شادی از آنها همچون صندوق قدیمی مادربزرگ که حالا اثر کمی از رنگ سبز روشنش باقی مانده ، پریده ؛ اما من یقین دارم که هنوز همچون درون صندوق مادربزرگ ، اگر درون آنرا بجوییم ، به مهر و محبت و گرما میرسیم... ...
نویسنده :
سایه
15:56
معرفی نمایشنامه جدیدم...برف در تابستان
بخش از زندگی دختری که... احساس نبودی و هیچ میکرد.. مورد تمسخر قرار میگرفت و هبچکسی برای درک نداشت تا اینکه از فراسوی باور ها.. یک فرشته آمد...
نویسنده :
سایه
14:48
بر گیسویت
بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه بگشا ز مویت گرهی چند ای مه تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه دل در مویت دارد خانه مجروح گردد چو زنی هر دم شانه مجروح گردد چو زنی هر دم شانه در حلقه مویت بس دل اسیر است بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه بر گیسویت ای جان، کمتر زن شانه چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه بگشا ز مویت گرهی چند ای مه تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه دل در مویت دارد خانه مجروح گردد چو زنی هر دم شانه ...
نویسنده :
سایه
15:54