وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

روزهای سپید من پارت ۱۴

1400/12/2 12:59
نویسنده : سایه
559 بازدید
اشتراک گذاری

کتی بریده بریده گفت :
_برام یه کاری بکن ...
سایه نگران گفت:
_ چی عزیزم ؟
کیتی با ضجه خودش را در آغوش سایه انداخت و ناله گفت :
_ بپرس حال رابین خوبه ؟
جاش راحته ؟ درس میخونه؟ غذا میخوره ؟
رابین بچه ی خوبیه ؟ دیگه از تاریکی نمیترسه ؟ بهونه ی منو نمیگیره؟ حواسش به رابین من هست ؟
سایه دست نوازشی به سر کتی که حالا خودش را در آغوش سایه انداخته بود و هق هق میگریست کشید و گفت :
_چیشده؟ برام ماجرا رو تعریف کن
+شش سالم بود ... میخواستم بریم خانه ی عمه لوسی ... توی جاده... شب بود ... برادرم خواب بود ... یک راننده ی تریلی .... ماشین افتاد به دره.. من و رابین رو بردند نوانخانه .. دادگاه حضانت مارو به عمه لوسی نداد چون پیر بود و مریض، با این حال اون یکشنبه ها مترو می‌برد خونش ...
رابین برادرم، اون ۳ سال ازم کوچیکتره الان ۱۱ سالشه..
کلی تلاش کردم بیام ، عمه کلی پول پس انداز کرد ولی وقتی قبول شدم فهمیدم برای اینکه برم دانشگاه باید حضانت داشته باشم..... رابین وقتی فهمید کلی گریه کرد ، شبا تا صبح جیغ میزد و محکم بغلم می‌کرد که از پیشش نرم، ولی اونجا برام مثل جهنم بود ، خانم کلینت همه رو کتک میزد ، من نمیخواستم به رابین آسیبی بزند ، چون اون بچه ی شیطونی بود ، هروقت دعواش می‌کرد ، میومد پیش من قایم میشد ....
حالا ۴ ساله ندیدمش....
تو نامه هاش میگفت یه خانم مهربون و عجیب غریب اومده که دوست خاله جوریه....
سایه با ناراحتی و سردرگمی گوش میداد...
سپس بلند شد و گفت :
+ببین من میتونم برات یک کاری بکنم !
میبرمت کریسمس به نوانخانه تا برادرت رو ببینی ، اما به یک شرط !
چشم های آبی و خوشرنگ کتی برقی زد و گفت :
_هرچی باشه قبوله
سایه مهربان گفت :
+به شرطی که داستانت رو برام بیاری و روی درس هات هم جدی کار کنی و اگه میخوای کالج قبول بشی شبها بیای پیش من تا بهت درس بدم .
کیتی بغلش کرد و گفت :
_ اما حضانت من ؟
+حتی اگه شده خودم حضانتت رو قبول میکنم چون نیدونم دوست داری بری اونجا و مستحق آینده ی خوبی هستی ...

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد