امروز امتحان ریاضی داشتیم صبح دبیر ورزش نیومده بود ، داشتیم می رفتیم برای زنگ بعد بخونیم معاون اومد گفت سخنران میاد براتون (از این انگیزشیا برای مسابقات و....اره بیاید فلان جشنواره شرکت کنید و....) منم جزوه و... زدم زیر بغل تو همهمه اعتراض بچه هاو قانع کردن معاون جیم شدم رفتم سالن امتحانات برای مطالعه ( اونجا دوتای دیگه از بچه های کلاسمونم بودن ) بعد که شروع کردم به خوندن دیدم نه کتابکارم همراهم هست نه عینکم (مهمتر از همه عینکم!!) گفتم خدایا چه کنم اون دوتای دیگه گفتن نری کلاس که بفهمه اون سخنرانه نیستیم ، مجبور میشیم بریم سر کلاس گفتم با خودم برم تو حیاط و راهرو یه دانش اموز بیکار گیر ...