این پست بوی ابنبات ترش و نارنگی میده و بوی بخاری نفتی خونه بابا بزرگ توش جریان داره
پاییز که میشد
از 1 مهر تا 1 مهر دیگه دلم غنج میزد برای پنجشنبه شب به صرف عدسی پر از فلفل خاله..... و سوپ خوشمزه ی خاله بزرگه
عطر شلغمایی که بوشون کل کوچرو گرفته
و چشم انتظار باقالی هایی که هنوز تازه رو بار بود
جیغ و داد دختر خاله کوچیکه و پسر دایی بزرگه سر یک بازی ناقابل و تبلت و گوشی بازی ما بچه های بزرگ
این عکس تاریخش رو خوب نمیدونم ولی احتمالا :
97/7
باشه ولی به هر حال حس خوب قشنگی داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی